برنامه «عصر جدید» ساخته «احسان علیخانی» از روزهای ابتداییِ پخش خود، مورد انتقاد و تحلیل دانشگاهیان و متخصصان ارتباطات و رسانه قرار گرفت. تحلیلهای این برنامه در روزنامهها و خبرگزاریهای مختلف و همچنین در صفحات اینستاگرام دانشجویان رشتههای ارتباطات و علوم اجتماعی مطرح میشد.
در ادامه جریان نقدها، در روز 14 اردیبهشت نشست نقد و بررسی «عصر جدید» در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد. در این برنامه استادان ارتباطات دانشگاه تهران در کنار احسان علیخانی و دو تن از داوران «عصر جدید» آریا عظیمینژاد و دکتر سید بشیر حسینی حاضر شدند و به تحلیل این برنامه پرداختند. این جلسه اما با جنجالهای زیادی همراه شد که آن را از فضای نقد سازنده و علمی خارج و به محفلی برای اهداف و تسویهحسابها تبدیل کرد.
عدهای از دانشجویان از این جلسه برای بیان اعتراضات سیاسی و اجتماعی کلانتر خود استفاده کردند. اعتراضاتی که ربط مستقیمی به «عصر جدید» نداشت. در حقیقت این دانشجویان از فضای رسانهای شده که با حضور سلبریتیهایی مثل احسان علیخانی ایجاد شده بود، برای بیان اعتراضات خود استفاده کردند تا از این راه صدای خود را در جامعه و رسانهها منعکس کنند. این اتفاق، نشانه قابلتأملی است از کمبود فضاهای صحیح نقد، اعتراض و اظهارنظر در کشور. اگر بسترهای نقد اجتماعی و سیاسی در چارچوب رسانههای متنوع در کشور فراهم باشد و اندیشهها و رویکردهای متفاوت فکری، فضایی برای ابراز عقیده و شنیده شدن داشته باشند، دانشجویان از یک جلسه علمی برای بیان نظراتشان استفاده یا سوءاستفاده نمی کنند. اگر رسانهها بهجای تکصدایی و خنثی بودن، بازتابدهنده صداهای متکثر جامعه باشند، کمتر با رفتارهای افراطی و خشمآلودِ اینچنینی روبهرو خواهیم بود.
علاوه بر جنجالهایی که توسط تعدادی از دانشجویان معترض ایجاد شد، این جلسه حاشیههای دیگری نیز داشت. سید بشیر حسینی که خود نیز دکترای علوم ارتباطات دارد و فردی دانشگاهی محسوب می شود، بشدت مورد نقد دانشجویان واقع شد. این نقدها در بعضی موارد بجا، درست و علمی بود و در مواردی نیز به دعواها و کلکلهای ایدئولوژیک، سیاسی و بیندانشگاهی اختصاص داشت. حسینی به عنوان دانشآموخته دانشگاه امام صادق(ع) نیز کنایهها و انتقاداتی را به دانشجویان و استادان دانشگاه تهران مطرح کرد و بهطور کلی دانشگاهها را بی خاصیت نامید که در آنها حرفهای صد تا یکغاز تاریخ گذشته زده می شود! او دانشگاه و دانشگاهیان را به وارد شدن به مسائل جامعه دعوت کرد. نقد حسینی به اهالی دانشگاه، نقد قابلتأملی است. دانشگاه در ایران دارای مشکلاتی است و به اندازه کافی زاینده، پویا و در خدمت جامعه نیست، دانشگاه دچار رخوت ناشی از مدرکگرایی، سلسله مراتبهای دانشگاهی و روزمرگی است. اما آنچه در نقد دکتر حسینی مغفول واقع می شود، آن است که همه استادان و دانشجویان به یک اندازه امکان حضور فعال در عرصههای اجتماعی و رسانه ای را ندارند. ایشان به واسطه دانشگاه محل تحصیل خود، به سهولت امکان حضور در تلویزیون را پیدا می کند، امکانی که ممکن است برای استادان دیگر براحتی فراهم نشود!
البته دانشجویان نیز به دکتر حسینی انتقادهای جدی داشتند، آنها حضور ایشان را در برنامهای که کاملاً سبکی غربی دارد و کپی و تقلید از یک برنامه آمریکایی است، در تناقض با دیدگاههای وی درباره غرب و فرهنگ غرب دانستند. البته انتقاد آنها جدا از شخص دکتر حسینی، به تلویزیون به عنوان بزرگترین و تأثیرگذارترین رسانه کشور، انتقاد درستی است. تلویزیون در عین حال که شعارهای ضدغرب دارد اما در عمل و در برنامههای خود، به کپیکاری از برنامههای تلویزیونی غربی می پردازد. برنامههایی که در بطن خود، منتقلکننده فرهنگ سرگرمی محور غربی است. برنامههایی که فقط به هیجانات، خنده و سرگرمیهای لحظه ای اختصاص دارد و کمتر افراد را به تأمل، اندیشه و حل مسئله وامیدارد.
این نقد به تلویزیون در بخشی از سخنان دکتر عبدالله بیچرانلو که یکی از استادان حاضر در جلسه بود نیز مطرح شد؛ وی به این نکته اشاره کرد که تلویزیون قرار بوده دانشگاه باشد، اما به سیرک تبدیل شده است! نقد وی به یکسویه بودن استعدادهای راهیافته به این برنامه بود. اینکه فقط استعدادهایی نظیر شعبدهبازی و استندآپکمدی و غیره در این برنامه حضور دارند، مسئله قابل توجهی است و پرسشی که ایجاد می کند این است که استعدادهای دیگر شامل خیل عظیم دانشآموختگان رشتههای مهندسی، علوم پزشکی و علوم انسانی کجا هستند و چرا امکان دیده شدن و کشف شدن در تلویزیون برای آنها فراهم نیست؟ استعدادهایی که کشف آنها میتواند بهمراتب برای حل مسائل کشور مفیدتر باشد، اما تلویزیون تمام توجه خود را به کشف استعدادهای سرگرمکننده اختصاص داده است.
نقد مهم دیگری که در این جلسه به تلویزیون به طور کلی و عصر جدید بهطور خاص وارد شد، سلبریتیزده شدن تلویزیون بود. تلویزیون در برنامههایی مانند «عصر جدید»، «دورهمی»، «خندوانه» و غیره از سلبریتیها و افراد مشهور استفاده می کند تا مخاطب بیشتری را جذب کند. این امر سبب می شود که ساعتها برنامه تلویزیونی به زندگی شخصی و بیاهمیت سلبریتیها اختصاص یابد، اما بسیاری از موضوعات مهمتر و ارزشمندتر جامعه در تلویزیون طرح نشود. سلبریتیهایی که دانش و تخصص کافی در موضوعات ندارند، اما توسط رسانه پربینندهای مانند تلویزیون بیش از پیش به مرجع فکری و سلیقهای جامعه تبدیل می شوند.
در انتها نیز انتقادهای دیگری از جمله سلیقهای بودن داوریها، وجود نگاههای تحقیرآمیز به افرادی که از شهرها و روستاهای کشور به این برنامه میآیند و کم بودن حضور شرکتکنندههای خانم در این برنامه نیز توسط دانشجویان مطرح شد.
انتهای پیام/
نظر شما